از نظر تئوری , تلاش تحلیلی برای نشان دادن ماهیت زبان مذهبی میتواند به طور عمده توصیفی بوده باشد , اما در واقع بیشتر تحلیلها در زمینه پرسش از حقیقت رخ دادهاند . بنابراین , برخی از محققان نگران این هستند که چگونه این امکان وجود دارد که باورهای مذهبی را در یک چارچوب پیرو تجربه , دیگران با نشان دادن بیمعنایی یا عدم انسجام باور , داشته باشند . یکی از نقاط برجسته این کتاب , انتشار مقالات جدید در الهیات فلسفی بود که توسط فیلسوفان انگلیسی , آنتونی , اداره میشد . اگر چه ویتگنشتاین بر ایده " اشکال زندگی " تاکید کرد, اما براساس آن معنای اعتقادات مذهبی باید یک مفهوم عملی و عملی باشد , اما کمی برای پیگیری این ایده انجام شدهاست . کشف توسط " آستین آستین " , فیلسوف انگلیسی , و سایر کاربردهای اجرایی زبان برخی تحقیق را در این جهت تحریک کرد . در مجموع , فلسفه تحلیلی دین تا حدودی مستقل از مطالعه توصیفی و تاریخ دین پیگیری شدهاست .
اگزیستانسیالیسم مدرن و مطالعات پدیدهشناسی
از آنجا که فلسفه زبانشناسی از سوی طرفداران آن به عنوان یک روش یا گروهی از روشها در نظر گرفته میشود , تنوع درونی در حوزه نگرانی تعجبآور نیست . همچنین اگزیستانسیالیسم که کمتر از یک نگرش است , خود را به شیوههای گوناگون بیان میکند . تاثیرگذارترین فیلسوفان مدرن , مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی و فیلسوف فرانسوی, نمایشنامهنویس , و رماننویس و رماننویس قرن بیستم بود ; اولی به ویژه در توسعه الهیات جدید قارهای , به ویژه برای استفاده از برخی از عقاید او توسط رودولف بولتمان .
" گیزل "
به گفته هایدگر , وجود انسان به عنوان " مراقبت " شناخته میشود . " این مراقبت در ابتدا در مورد امکان نشان داده میشود : انسانها چیزهایی را برای نگرانیهای خود ایجاد میکنند و بنابراین پروژه رو به جلو انجام میدهند. ثانیا , برای یک انسان منفرد به عنوان یک موجودیت مستقل با محدودیتهای خاص وجود دارد . سوم , انسانها به دنبال اجتناب از اضطراب محدودیتهای خود هستند و در نتیجه به دنبال همزیستی هستند . از سوی دیگر , اصالت شامل نوعی خویشتنداری ( نگرش مثبت نسبت به زندگی و رنج ) است که در آن مرگ به عنوان یک امکان تلقی میشود و انسانها با " هیچ چیز " مواجه هستند . " ساختار دنیای انسانی آنگونه که توسط هایدگر تحلیل شدهاست , از طریق مراقبت , اضطراب , و دیگر نگرشها و احساسات وجودی آشکار میشود .
اندیشه سارتر در مطالعه دین تاثیر مستقیم کمتری داشتهاست , تا حدی به این دلیل که روایت او از وجود انسان نمایانگر یک جایگزین صریح برای اعتقادات مذهبی سنتی است . تحلیل سارتر با این حال , از میل انسانی به خدا , آغاز میشود , اما خدا براساس تحلیل سارتر , یک مفهوم خود - متناقض است, زیرا هیچ چیز نمیتواند زمینه وجودی خود را داشته باشد . در جستجوی یک ذات , انسانها نمیتوانند ماهیت آزادی خود را ببینند که فراتر از تعاریف است, چه توسط خدا و چه توسط دیگر انسانها .
فیلسوف فرانسوی , گابریل مارسل , مانند سارتر ( یا حداقل سارتر زود , که اندیشه او توسط مارکسیسم اصلاح شد ) نبود . در عوض , او بر شخصیت جمعی موجود انسانی تاکید کرد - بالاترین فضیلت در وفاداری . مارسل همچنین بر شخصیت اسرارآمیز عشق , شر , امید , آزادی , و مهمتر از همه تاکید کرد . کار او تحلیل و تفسیر غنی از ابعاد مذهبی تجربه انسانی را فراهم میکند و بنابراین اساس فلسفی مطالعه تجربه دینی است .
منبع سایت بریتانیایی