مواد فلسفی نیز اغلب در الاهیات گنجانیده میشوند ; یک مثال جدید استفاده از اگزیستانسیالیسم در کلام رودولف بولتمان , دانشمند عهد جدید آلمانی است ( به زیر گرایی و مسیحیت - ) و دیگران , و یک مثال قدیمیتر , دیدگاه توماس آکویناس درباره کاربرد ارسطو و دیدگاه توماس آکویناس در خدمت الاهیات مسیحیت سیستماتیک است . فعالیتهای مختلف ذکر شده در بالا , اساسا ً همپوشانی دارند .
دومی از آنها معمولا ً شامل اکتشاف الهیات طبیعی است ( یعنی حقایق مربوط به خدا که میتوان آن را شناخت , همان طور که ادعا میشود , با کمک برهان و بینش , مستقل از حقایق ( وحی ) . سیستمهای متافیزیکی ( در مورد ماهیت واقعیت ) گاهی به عنوان ترکیبات مشابه برای الهیات طبیعی عمل میکنند و در نتیجه نوعی حمایت را برای یک نظام اعتقادی آشکار آشکار میسازند . از این رو , بیشتر فلسفه دین به پرسشهایی مربوط میشود که بسیاری از توصیف دین ( از لحاظ تاریخی و در غیر این صورت ) را با حقیقت ادعاهای دینی مرتبط میدانند . به همین دلیل است که فلسفه به راحتی میتواند به عنوان مکمل الهیات و یا از جایگاه خاصی درآید . تا این حد , فلسفه خارج از رشتههای اصلی مربوط به مطالعه توصیفی دین قرار دارد . بنابراین , جدا کردن مشکلات توصیفی از آنهایی که بر روی حقیقت محتوای آنچه که توصیف میشود دشوار است . برای مثال نظریه " فرافکنی " برای دین یک چارچوب متافیزیکی دارد , اما شامل ادعاهای تجربی درباره ماهیت دین هم میشود . شرح مختصری از گرایشهای فلسفی , لزوما ً انتخابی و متمایل به نظریههای فلسفی است که محتوای قویتر , یا مربوط به , توصیفی درباره دین دارند .
نظریههای شلایرماخر و هگل
نقد قدرتمند الاهیات طبیعی از نظر کانت , دین را مبنای عقل خود قرار داده و آن را کمکی به اخلاقیات ساختهاست . اما نظام کانت به ترسیم تمایزهای خاص بستگی داشت , چون بین عقل محض و عملی که برای مبارزه باز بود . یکی از واکنشهایی که تلاش کرد تا دین را در موقعیتی واقع گرایانه تری قرار دهد ( که نه در اصل با عقل محض و نه با عقل عملی ) , در دین خود , فریدریش شلایر ماخر , فیلسوف و فیلسوف آلمانی بود . او در آنجا کوشید تا یک قلمرو جداگانه برای تجربه دینی بسازد , چنانکه از علم و اخلاق متمایز است . برای او دیدگاه مرکزی در دین " احساس وابستگی مطلق " است . به منظور جلب توجه به سمت عاطفی و تجربی دین , که معمولا ً در مباحث فلسفی قبل از آن مورد غفلت قرار میگیرد , مورد توجه قرار گرفتهاست . با این حال , هدف اصلی شلایرماخر عبارت بود از اکتشاف دین , بلکه ساخت نوع جدیدی از الهیات - الاهیات آگاهی . او معتقد بود : " در انجام این کار , او اصول را به نقش ثانوی سوق میدهد , وظیفه آنها بیان و بیان مفهوم آگاهی دینی است . از این رو , برای مورخان عهد جدید , مهم شد که مورخان عهد جدید تحتتاثیر شلایرماخر قرار گیرند تا به آگاهی دینی عیسیمسیح نفوذ کنند .
ماربورگ - دفتر مرجع هنر / هنر ماربورگ , نیویورک
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل , چنانکه در بالا ذکر شد , تاثیر عمیقی بر توسعه مطالعات تاریخی و سایر مطالعات داشتهاست .
سیستم او , سیستم مطلق , دیدگاهی از جایگاه دین در زندگی انسان داشت .
منبع سایت بریتانیایی