از نظر تاریخی , ممکن است این احتمال وجود داشته باشد که پیچیدگی و پیچیدگیهای موجود در مساله سنتی این که چگونه ذهن با بدن ارتباط داشته باشد , هم اثبات گرایان و هم صدق و هم گرایان را برانگیخته است . در هر دو دیدگاه , مشکل ذهن - بدن به راحتی ناپدید میشود . با توجه به این که هر دو مفهوم روانشناختی و جسمانی به عنوان ساختارهای منطقی براساس یک مجموعه خنثی از دادههای تجربه فوری تلقی میشوند . بنابراین دو واقعیت وجود ندارد - ذهنی و فیزیکی ; روشهای متفاوتی برای سازماندهی دادههای تجربی وجود دارد . از سوی دیگر , این فیلسوف با در نظر گرفتن مفاهیمی که معمولا ً برای مشخص کردن اقدامات و فرآیندهای ذهنی خصوصی اتخاذ میشوند , آنها را براساس ویژگیهای قابلمشاهده رفتار مانند رفتار زبانی انسانها تعریف میکند .
با این حال , فرضیه حریم خصوصی رویدادهای ذهنی به طور مستقیم مورد انتقاد قرار گرفت , اما به طور مستقیم و بعدها توسط یک فیلسوف تحلیلی آکسفورد , گیلبرت وایت, مورد انتقاد قرار گرفت . ویتگنشتاین , در استدلالی بر خلاف امکان زبان خصوصی , معتقد است که اگر انسانها معیارهای عینی برای وقوع حالات ذهنی داشته باشند , حتی نمیتوانند با یکدیگر در مورد تجربیات مستقیم خود ارتباط معناداری برقرار کنند . ویتگنشتاین , دیدگاه سنتی را رد میکند که براساس آن , ذهن دیگران باید براساس استنباط قیاسی از حالت خود باشد . در همین راستا , روانشناس آمریکایی , خانم اسکینر , سعی کرد با نظریه رفتار کلامی , جملات ذهنی را به زبان آورد . براساس گفتههای اسکینر , مردم یاد میگیرند که حالات ذهنی خود را توصیف کنند , از سخنان دیگران که آن کشورها را براساس مشاهدات رفتار آنها نسبت میدهند .
این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی انجام شدهاست . اصطلاحات گرایشی , چه در روانشناسی و چه به طور کلیتر , باید به عنوان اصطلاحات تندنویسی برای شرایط آزمایش یا شرایط آزمایش - نتیجه درک شوند . به عنوان مثال , حتی در زندگی معمولی , برای مثال , هوش افراد در پرتو آنچه آنها انجام میدهند , چگونه این کار را انجام میدهند , و چه سریع آن را هنگام مواجهه با وظایف و مشکلات مختلف انجام میدهند . همان گونه که خواص فیزیکی مانند چکش خواری , تردی یا هدایت الکتریکی یا گرمایی باید براساس آنچه که زمانی که شرایط خاصی تحمیل میشود , تعریف شود , بنابراین حالات ذهنی نیز به صورت فرضی به صورت فرضی تفسیر میشوند .
اثباتی بعدی تجربهگرایی منطقی
اثباتگرایی منطقی , اساسا ً آموزه دایره وین , دستخوش تغییرات و نوآوریهای مهمی در اواسط قرن بیستم شد که نیاز به نام جدید را ایجاب میکرد . مکتب اثباتگرایی به شدت با سنت - ماخ سنت و سنت - سازگار بود . با این حال تاکید این سنت بر واقعیتهای مثبت مشاهده و نگرش منفی آنها نسبت به نظریه اتمی و وجود نهادهای نظری در کل , در ارتباط با روح علم مدرن نبود . با این حال , نیاز به فرضیهها و تئوریها بهصورت تجربی قابل آزمودن است , هر چند که انعطافپذیری و تحمل بیشتری دارد , نمیتوان چشمپوشی کرد . پس طبیعی بود که کلمه تجربهگرایی به هر اسم دیگری روی دهد . بر این اساس , با حفظ اصطلاح " تجربهگرایی منطقی " , واژه " تجربهگرایی منطقی " ابداع شد .
منبع سایت بریتانیایی