تمام جلوههای آن با فضیلت تعریف علت و معلول درست است ; بلکه حقیقتی کاملا ً رسمی یا منطقی است . اما برای گفتن ( به جای صحبت کردن از اثرات ) که همه رویدادها باعث شدهاند چیزی واقعی - و به احتمال زیاد غلط باشد . ( لازم به ذکر است که این استفادههای خام از علت و ضرورت بعدها با تحلیلهای دقیقتر جایگزین شدند . )
یکی از مهمترین نمونهها که فرمولبندی معیار معنی را برانگیخته بود , رها کردن اینشتین از فرضیه اتر و مفهوم همزمانی مطلق بود . این فرضیه که یک اتر جهانی وجود دارد به عنوان وسیلهای برای انتشار نور ( و امواج الکترومغناطیسی عموما ) کاملا ً موجه بوده و در نیمه دوم قرن بیستم توسط فیزیکدانان پذیرفته شدهاست . برای اطمینان , تعدادی مشکل جدی با این ایده وجود داشت : آنچه که باید به اتر نسبت داده شود مشکل بود که به صورت منطقی سازگار تصور شود ; و فرضیه اتر در آخرین مرحله از توسعه آن ( توسط فیزیکدان هلندی هندریک لورنتز و فیزیکدان ایرلندی جورج فیتزجرالد ) مورد اعتراض قرار گرفت . به طور مشابه , غیر ممکن بود , به جز در قیمت فرضیههای تک منظوره , برای حفظ مفاهیم زمان مطلق و همزمانی مطلق . بنابراین اینشتین با حذف این فرضیات ساده تجربی , به نظریه نسبیت خاص خود منجر شد .
در دهههای بعدی چندین تغییر مهم در تدوین معیار معنی در دهههای بعد به وقوع پیوست . نسخه اصلی فرموله شده از نظر اثبات پذیری با یک نسخه متحمل تر از نظر آزمونپذیری یا قابلیت آزمونپذیری جایگزین شد . بدیهی است که گزارههای جهانی مانند " همه گربهها با چنگال دارند " که فقط تا حدی با نمونههای مثبت آن مواجه هستند ( نمیتوان هر گربهای را که وجود دارد ) بررسی کرد . با این حال , دانشمندان صورتهای مالی را براساس تنها ناقص , و همچنین غیر مستقیم , تایید میکنند - که همان میزان تایید است . در این میان , در نقد او از اثباتگرایی , که کارل پوپر فیلسوف بریتانیایی متولد اتریش است , معتقد است که معیار معنی باید رها شده و با معیاری از مرزبندی میان مسایل تجربی و علمی جایگزین شود . پوپر تحتتاثیر این قرار قرار گرفت که چقدر آسان است که همه نوع اظهارات را تایید کنیم . اما ویژگی قاطع , همانطور که پوپر آن را میبیند , باید این باشد که آیا این اصل در اصل قابلتصور است یا خیر . تئوریها ( اغلب ) فرضیات جسورانه هستند . درست است که دانشمندان باید در ساخت نظریهها تشویق شوند , مهم نیست که چقدر از سنت منحرف شدهاند . با این حال , درست است که تمام این فرضیات باید تحت شدیدترین انتقادات و بررسی تجربی ادعاهای حقیقی خود باشند . رشد دانش , از طریق حذف خطا , از طریق رد فرضیهها که به صورت منطقی متناقض هستند یا به طور تجربی پیامدهای منفی را دربر میگیرد , ادامه مییابد .
منبع سایت بریتانیایی