این فعالیتها عبارت از تصاویر ، احساسات ، احساسات و احساسات هستند و تا زمانی که هیچ ادعایی در مورد شناخت واقعی یا نمایش واقعیت ندارند ، کاملا ً مشروع هستند . آنچه که اثباتی منطقی است ، از سوی دیگر ، یک منطق و روششناسی فرضیات اساسی و روندهای اعتبار سنجی دانش و ارزیابی بود .
درک کافی از توابع زبان و انواع مختلف معنا ، یکی دیگر از نقش اساسی the منطقی بود . ارتباطات و زبان اهداف گوناگونی را ارایه میکنند : یکی نمایش حقایق ، یا قواعد در طبیعت و جامعه ؛ دیگری عبارت از انتقال تصورات ، بیان و برانگیختگی احساسات است؛ یک سوم تریگر کردن ، هدایت ، یا اصلاح اقدامات است . بنابراین ، آنها معنای شناختی - واقعی از اهمیت ( یا احساسی ) را در کلمات و جملات متمایز کردند . بدیهی است که در بیشتر موارد زندگی روزمره ( و حتی علم ) ، این دو نوع معنا با هم ترکیب یا ترکیب میشوند . با این حال ، چیزی که positivists منطقی بر آن پافشاری میکند این بود که نوع احساسی و جذابیت احساسی نباید برای کسی که معانی شناختی داشته باشد اشتباه گرفته شود . در چنین اصطلاحاتی به عنوان الزامات اخلاقی ، admonitions و نصیحت و نصیحت ، یک هسته حقیقی واقعا ً مهم وجود دارد که عبارتند از: با توجه به عواقب ( محتمل ) اقدامات مختلف . اما عنصر هنجاری - که با این کلمات بیان میشود ، باید ، درست ، و negations آنها ( مانند " تو نباید … ) - به خودی خود معنا شناختی ندارد بلکه در درجه اول اهمیت عاطفی و احساسی دارد .
اظهارات اولیه در مورد قضاوت درباره ارزش اخلاقی مانند those یا by Ayer ، یک positivist radical انگلیسی ، برای بسیاری از فلاسفه تکاندهنده بود ، و به نظر میرسید که در فرمولبندی careless ، هنجارهای اخلاقی باید مانند عبارات سلیقه تلقی شوند . به همان اندازه شوک برانگیز بودن آنها به عنوان یک حرف بیمعنی ( واقعا غیر منطقی ، نبود کامل معنای واقعی ) از تمام ادعاهای اخلاقی ، زیباییشناختی و متافیزیکی بود . تحلیلهای کافی و دقیق تری مانند سبک the American، چارلز استیونسون ، به زودی اصلاح شدند و آن extremes را اصلاح کردند . با تخصیص مناسب مولفههای شناختی و هنجاری ( motivative ) مولفههای ارزشی ، بسیاری از اندیشمندان نظری originally و غیر منطقی به قضاوت ارزش را قابلقبولتر کرده بودند. با وجود این، در هر دیدگاه positivistic - یک عنصر اجتنابناپذیر از تعهد پایه و اساسی در پذیرش اخلاقی ، یا حتی زیبایی ، هنجارها - وجود دارد .
The ، و همچنین most ، سهم of منطقی ، معیار verifiability به اصطلاح meaningfulness حقیقی است . این معیار در شکل اصلی خود ، بسیار رایج با آنالیز earlier اولیه معنا ( مانند کار of و جیمز ) بود . " اگر اختلافی در اصل وجود داشته باشد - - یا ( به طور کامل explicated ) " تنها در صورتی که یک تفاوت در اصل وجود داشته باشد - - یا ( به طور کامل explicated ) - تنها در صورتی که یک تفاوت در اصل وجود داشته باشد - تفاوت بین گفتن " A " همیشه به دنبال " B " است و میگوید : " یک تفاوت باید همیشه توسط B دنبال شود " و میگوید : " A لزوما ً همیشه با " B " دنبال میشود .
منبع سایت بریتانیایی