روانشناسی

کامل ترین منبع برای روانشناسی

روانشناسی

کامل ترین منبع برای روانشناسی

روانشناسی

مهم نیست که آیا مذهب خدایی یا توحیدی است یا نه ؛ در هر دو مورد ، قدرت‌های معجزه یا اراده معجزه می‌کنند که وقایع مشاهده‌شده را تولید کنند .

که توسط کنت به عنوان یک شبه انسانی مورد انتقاد قرار گرفته‌است - یعنی ، همان طور که بر روی قیاس‌های انسانی - انسانی - تکیه می‌کند . به طور کلی ، animistic explanations - که از لحاظ the از موجوداتی که در پس ظواهر عمل می‌کنند - به عنوان پیش‌بینی‌های اولیه entities unverifiable ( unverifiable ) رد می‌شوند .

مرحله دوم ، که metaphysical نامیده می‌شود ، در برخی موارد صرفا ً یک الاهیات depersonalized است : فرایندهای مشهود طبیعت از قدرت غیر شخصی ، کیفیات نهانی ، نیروهای حیاتی و یا entelechies ( اصول کامل کامل داخلی ) ناشی می‌شود . در موارد دیگر ، قلمرو واقعیات قابل‌مشاهده به عنوان یک کپی ناقص یا تقلید از ایده‌های ابدی در نظر گرفته می‌شود ، مانند متافیزیک اشکال خالص افلاطون . بار دیگر ، کنت به این نتیجه رسید که هیچ توجیه واقعی در کار نیست ؛ سوالات مربوط به واقعیت نهایی ، علل اولیه ، و یا آغاز مطلق به طور قطع جواب نمی‌دهند . این جستجوی متافیزیکی می‌تواند تنها به نتیجه‌ای برسد که توسط زیست‌شناس آلمانی و physiologist Emil دو Bois بیان شده‌است : " Ignoramus و ignorabimus " ( لاتین : " ما هستیم و باید نادان باشیم ) . این یک فریب از طریق ابزارهای لفظی و ارائه بی‌ثمر مفاهیم به عنوان چیزهای واقعی است .

این نوع of که آن فاقد آن است تنها در مرحله سوم ، علمی ، و یا " مثبت " به دست می‌آید - بنابراین عنوان اثر بزرگ کنت ( Cours de s ) مثبت ( ۱۸۳۰ - ۴۲ ) - به این دلیل که ادعا می‌کند تنها با حقایق مثبت مرتبط است . وظیفه علوم ، و دانش به طور کلی ، مطالعه حقایق و قواعد طبیعت و جامعه و تدوین قواعد به عنوان قوانین ( توصیفی ) است ؛ توضیح پدیده‌ها می‌تواند در هیچ یک از موارد خاص تحت قوانین عمومی نباشد . Humankind تنها پس از رها کردن pseudoexplanations از مراحل علوم دینی و متافیزیکی و جایگزین کردن پایبندی نامحدود به روش علمی به بلوغ کامل فکر رسید .

در این سه مرحله ، کنت آنچه را که در نظر داشت شرحی از نظم تاریخی توسعه با تجزیه و تحلیل منطقی ساختار دقیق علوم بود ، با هم ترکیب کرد . با ترتیب دادن شش علوم پایه و خالص یکی پس از دیگری در یک هرم ، کنت راه را برای اثبات‌گرایی منطقی آماده کرد تا " هر سطح را به طبقه پایین " کاهش دهد . او در سطح بنیادی علم قرار داد که به سایر علوم دیگر شباهت ندارد - به عبارت دیگر . ریاضیات - و سپس به سطوح بالاتر از آن ، به نحوی که هر علم به آن وابسته باشد ، و استفاده از آن به عنوان presuppositions برای هندسه و مکانیک ، ستاره‌شناسی ، فیزیک ، شیمی ، زیست‌شناسی ( از جمله فیزیولوژی ) و جامعه‌شناسی اعلام شده‌است . هر دانش سطح بالاتر ، به نوبه خود ، به محتوای دانش علوم یا علوم در سطوح زیر اضافه می‌کند در نتیجه این محتوا را با تخصص پی‌درپی غنی می‌سازد . روانشناسی ، که تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان یک رشته رسمی بنیان گذارده نشده بود ، در سیستم کنت گنجانده نشده بود . کنت تصور می‌کرد که روانشناسی ، مانند آن روز ، باید به شاخه‌ای از زیست‌شناسی ( به ویژه of مغز ) ، از یک سو و جامعه‌شناسی به دیگری تبدیل شود . به عنوان " پدر " جامعه‌شناسی ، کنت ثابت کرد که علوم اجتماعی باید از مشاهدات خود به قوانین عمومی ( در نظر او ) فیزیک و شیمی استفاده کند . او در مورد درون‌گرایی خود در روانشناسی شکاک بود ، و معتقد بود که در حضور در وضعیت‌های ذهنی خود ، این حالت‌ها به نحوی irretrievably تغییر و تحریف می‌شوند . در نتیجه اصرار بر ضرورت مشاهده عینی ، او به اصل اساسی روش‌شناسی of قرن بیستم نزدیک بود .

منبع سایت بریتانیایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.