اثباتگرایی , به طور کلی , در فلسفه غربی , هر سیستمی که خود را محدود به دادههای تجربه میکند و یک گمانهزنی پیشینی یا متافیزیکی را رد میکند . بیشتر , این اصطلاح " اندیشه فیلسوف فرانسوی " اگوست کنت " را نشان میدهد .
به عنوان یک ایدئولوژی و حرکت فلسفی , اثباتگرایی ابتدا ویژگیهای متمایزی را در کار کنت به خود گرفت که علم جامعهشناسی را نیز نامگذاری و سیستماتیک کردهاست . سپس در طی چند مرحله که با نامهای مختلفی شناخته میشود , مانند اصالت گرایی , اثباتگرایی منطقی و تجربهگرایی منطقی , در نهایت در اواسط قرن نوزدهم , به سنت موجود که به عنوان فلسفه تحلیلی شناخته میشود , ادغام شد .
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - م . این دو رشته پیش از این توسط یک دانشمند و اهل شکاک , دیوید هیوم , که صرفا ً با " روابط ایدهها " مرتبط بودند , شناخته شدند و در مرحله بعدی اثباتگرایی , به عنوان علوم کاملا ً رسمی طبقهبندی شدند . در جنبه منفی و مهم , اثبات گرایان به خاطر انکار متافیزیک , و گمانهزنی در مورد ماهیت واقعیت که اساسا ً فراتر از هر سند ممکنی است که میتواند موجب پشتیبانی یا رد چنین ادعاهای علمی متعالی شود , شد . به این ترتیب , به نظر میرسد که اثباتگرایی در وضعیت ایدئولوژیکی پایه خود , دنیایی دنیوی , سکولار , غیر مذهبی است . پیروی اکید از شهادت و تجربه , یک امر مهم اثباتی است . این امر نیز در نقش گرایان با اصول اخلاقی و فلسفه اخلاقی منعکس شدهبود , که عموما ً به حدی سودمند بود که چیزی مانند " بزرگترین شادی برای بیشترین تعداد افراد " , اصول اخلاقی آنها بود . قابلتوجه است که در این ارتباط , این یکی از بنیانگذاران یک دین زنده است که در آن هدف عبادت , خدای ادیان توحیدی نیست بلکه بشریت است .
پیشبینیهای متفاوتی از اثباتگرایی در فلسفه قدیم وجود دارد . به عنوان مثال , این رابطه بین دو قرن پیش از میلاد - پیش از میلاد - برای مثال , به تفکر پوزیتیویستی متاخر , شباهت بسیار بیشتری در مورد سکستوس , , شکاک کلاسیک , داشت . افزون بر آن, ویلیام آکمی از قرونوسطی شباهتهای آشکاری با اثباتگرایی مدرن داشت . یک پیشرو در قرن بیست و یکم که با فلسفه علم گرایانه قرن بعد اشتراکات زیادی داشت , متفکر آلمانی گئورگ کانت بود .
ریشههای مستقیم اثباتگرایی , با این حال , به وضوح در روشنگری فرانسه نهفتهاست که به روشنی روشن عقل و تجربهگرایی انگلیسی قرن بیستم تاکید کرد , به ویژه آن که هیوم و اسقف جورج برکلی که بر نقش تجربه حسی تاکید داشتند . کنت به طور خاص تحتتاثیر نهضت روشنگری بود ( مانند دنیس دیدرو , ژان د / آلامبر , و دیگران ) و , به ویژه در اندیشه اجتماعی او , به طور قطعی تحتتاثیر بنیانگذار سوسیالیسم فرانسوی , کلود - هانری , کنت دو سن - سیمون , قرار داشت که او در سالهای اولیه عمرش از آن استفاده کرده بود .
اثباتگرایی اجتماعی از کنت و میل
مکتب پوزیتیویسم براساس ادعای قانون موسوم به قانون سه مرحله ( یا مراحل ) توسعه فکری بیان شدهاست . بین تکامل الگوهای فکری در کل تاریخ بشر , از یک سو و در تاریخ توسعه فردی از کودکی تا بزرگسالی , از سوی دیگر , یک موازی وجود دارد . در مرحله اول یا به اصطلاح الاهیات , مرحله , پدیدههای طبیعی به عنوان نتایج قدرتهای فوقطبیعی یا خدایی مطرح میشوند .
منبع سایت بریتانیایی