روانشناسی

کامل ترین منبع برای روانشناسی

روانشناسی

کامل ترین منبع برای روانشناسی

روانشناسی

مدارکی که آن‌ها برای حمایت از این نتیجه‌گیری ارائه کردند شامل موارد زیر بودند :

مطالعات موردی ، به عنوان مثال ، نازی‌ها

تست Psychometric ( استفاده از مقیاس F )

مصاحبه‌های بالینی جنبه‌های موقعیتی دوران کودکی آن‌ها را آشکار کردند ، از جمله این واقعیت که آن‌ها توسط والدین و یا سرپرستان بسیار جدی پرورش داده شدند ، که از شرکت کنندگان در مقیاس اف که همیشه در زمینه‌های گلزنان برتر بودند ، یافت نشد .

کسانی که شخصیت مستبد دارند تمایل دارند که باشند :

خصومت‌آمیز نسبت به کسانی که وضعیت پایین‌تری دارند ، اما با وضعیت بالا مطیع مردم هستند .

در عقاید و اعتقادات خود خشک و سخت هستند .

* متعارف ، از ارزش‌های سنتی حمایت می‌کند

آدورنو به این نتیجه رسید که افراد با شخصیت مستبد احتمال بیشتری دارند که مردم را به " ما " و " آن‌ها " طبقه‌بندی کنند ، که گروه خود را برتر می‌دانند .

بنابراین ، این مطالعه نشان داد که افراد با تربیت بسیار جدی از سوی والدین انتقادی و سخت به احتمال زیاد یک شخصیت استبدادی را ایجاد می‌کنند .

آدورنو باور داشت که این به این دلیل بود که فرد مورد سوال نمی‌توانست خصومت نسبت به پدر و مادر خود را بیان کند ( برای جدی بودن و انتقادی ) . در نتیجه ، فرد این خشونت / خصومت را بر روی اهداف امن‌تر ، یعنی آن‌هایی که ضعیف‌تر هستند ، از جمله اقلیت‌های نژادی ، جابجا خواهد کرد .

آدورنو و همکاران احساس کردند که ویژگی‌های مستبدانه ، همانطور که توسط مقیاس F شناسایی شد، برخی افراد را به سمت ویژگی‌های "fascistic " مانند :

* ، به عنوان مثال ، تمایل به طرفداری از گروه نژادی خودمان :

* با رتبه و جایگاه

احترام به افراد مطیع و مطیع

با قدرت و چقرمگی شکست خورد .

به عبارت دیگر ، با توجه به آدورنو ، Eichmanns این دنیا به این دلیل وجود دارد که شخصیت‌های مستبد دارند و به همین دلیل بی‌رحمی بیشتری در نتیجه تربیت آن‌ها دارند .

شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه شخصیت مستبد وجود دارد . این مساله ممکن است به توضیح این موضوع کمک کند که چرا برخی از مردم نسبت به تغییر دیدگاه prejudiced مقاوم‌تر هستند .

ارزیابی انتقادی

ضعف‌های زیادی در توضیحات آدورنو از تعصب وجود دارد :

سبک فرزندپروری خشن همیشه باعث ایجاد تعصب برای کودکان / افراد نمی‌شود

* برخی از تعصب مردم با نوع شخصیت استبدادی همخوانی ندارد .

* توضیح نمی‌دهد که چرا مردم با برخی گروه‌های خاص مخالف هستند و نه دیگران .

علاوه بر این ، توضیح استبدادی تعصب توضیح نمی‌دهد که چگونه تمام گروه‌های اجتماعی ( به عنوان مثال ، نازی‌ها ) می‌توانند متعصب باشند . این به این معنی است که تمام اعضای یک گروه دارای یک شخصیت استبدادی هستند ، که کاملا ً بعید است .

به نظر می‌رسد هنجارهای فرهنگی یا اجتماعی توضیح بهتری از تعصب و تعارض نسبت به متغیرهای شخصیت ارائه دهند . آدورنو به خاطر نمونه محدود او مورد انتقاد قرار گرفته‌است .

همچنین ، Hyman و Sheatsley دریافتند که سطح تحصیلات پایین احتمالا ً تبیین بهتری از نمرات بالای مقیاس F نسبت به یک قدرت استبدادی است . ۴ تیپ A و B

این نوع شخصیت نشان‌دهنده آن است که چگونه افراد به استرس واکنش نشان می‌دهند . با این حال ، اگرچه نام آن به یک گونه‌شناسی شخصیتی اشاره دارد ، اما به طور مناسب به عنوان یک زنجیره ویژگی ، با extremes نوع A و B - B در هر انتها تصور می‌شود .

تیپ شخصیتی را تایپ کنید

پیشینه تحقیق

فریدمن و Rosenman در واقع رفتار نوع A را بعد از اینکه فهمیدند صندلی‌های اتاق انتظار آن‌ها زودتر از آنچه که پیش‌بینی شده‌بود ، نیاز دارند را کشف کردند .

هنگامی که کارگر upholsterer آمد تا کار را انجام دهد ، با دقت صندلی‌ها را وارسی کرد و متوجه شد که اثاثه اتاق به طرز غیرمعمول پوشیده شده‌است : " چیز متفاوتی در مورد بیماران خود داشته باشید، من هرگز ندیده‌ام کسی مانند این لباس بپوشد ."

بر خلاف بسیاری از بیماران که صبورانه انتظار می‌کشیدند ، به نظر می‌رسید که بیماران قلبی نمی‌توانند مدت طولانی در صندلی خود بنشینند و دسته‌ای از صندلی‌ها را به تن کنند . آن‌ها تمایل داشتند روی لبه نیمکت بنشینند و از جا بپرند . با این حال ، پزشکان ابتدا این اظهارنظر را رد کردند ، و این فقط پنج سال بعد بود که آن‌ها تحقیقات رسمی خود را آغاز کردند .

منبع سایت روانشناسی ساده

روانشناسی

اسکینر می‌گوید که اصول شرطی‌سازی عامل می‌تواند برای تولید رفتارهای شدیدا ً پیچیده مورد استفاده قرار گیرد اگر پاداش‌ها و مجازات‌ها به گونه‌ای ارائه شوند که هر بار به رفتار مطلوب نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شوند .

برای انجام این کار, شرایط ( یا احتمالات ) مورد نیاز برای دریافت پاداش باید هر بار که موجود یک گام به رفتار مورد نظر نزدیک‌تر می‌کند , تغییر کند .

براساس اسکینر , اغلب رفتارهای حیوانی و انسانی ( از جمله زبان ) را می‌توان به عنوان محصول این نوع تقریب متوالی توضیح داد . برنامه‌های آموزشی

در شرایط یادگیری متداول , شرطی‌سازی عامل تا حد زیادی برای مسایل طبقه و مدیریت دانش آموزان کاربرد دارد تا محتوای یادگیری . عملکرد مهارت بسیار مرتبط است .

یک راه ساده برای شکل دادن رفتار , ارائه بازخورد به عملکرد یادگیرنده , تشویق , تعریف , تایید , تشویق و تایید است . یک نسبت متغیر , بالاترین نرخ پاسخ را برای یادگیری یک کار جدید تولید می‌کند , که به موجب آن تقویت اولیه ( تحسین , تحسین ) در فواصل مکرر رخ می‌دهد , و به طوری که عملکرد تقویت را بهبود می‌بخشد , تا زمانی که فقط نتایج استثنایی تقویت شوند .

برای مثال , اگر معلم بخواهد دانش آموزان را تشویق کند تا به سوالات در کلاس پاسخ دهند , باید آن‌ها را برای هر تلاش ( بدون توجه به اینکه پاسخ آن‌ها درست است یا خیر ) تحسین کنند . به تدریج معلم از دانش آموزان تمجید می‌کند که پاسخ صحیح است و در طول زمان تنها جواب‌های استثنایی تعریف می‌شود .

رفتارهای ناخواسته مانند دیرکرد و بحث گروهی را می‌توان از طریق نادیده گرفتن توسط معلم حذف کرد ( به جای تقویت توجه به آن‌ها ) . این کار آسانی نیست , چرا که معلم ممکن است ریاکارانه به نظر بیاید .

آگاهی از موفقیت نیز مهم است زیرا محرک یادگیری آینده است . با این حال , مهم است که نوع تقویت داده شود تا رفتار حفظ شود . این کار آسانی نیست , چرا که معلم ممکن است ریاکارانه به نظر بیاید .

خلاصه

با نگاهی به مطالعات کلاسیک اسکینر بر روی رفتار کبوتران , می‌توانیم برخی از مفروضات اصلی رویکرد رفتاری را شناسایی کنیم .

* روانشناسی باید به عنوان یک علم نگریسته شود تا به شیوه‌ای علمی بررسی شود . مطالعه رفتار اسکینر در موش‌های صحرایی تحت شرایط آزمایشگاهی دقیق انجام شد .

رفتار گرایی عمدتا ً مربوط به رفتار قابل‌مشاهده است , برخلاف رویداده‌ای داخلی مانند تفکر و احساس . توجه داشته باشید که اسکینر نمی‌گوید که موش‌ها یاد گرفتند اهرمی را فشار دهند چون آن‌ها غذا می‌خواستند . او به جای آن روی توصیف رفتاری که موش‌ها به دست آورده‌اند , متمرکز شده‌است .

* تاثیر عمده بر رفتار انسانی , یادگیری از محیط ماست . در مطالعه اسکینر , به این دلیل که غذا رفتار خاصی را دنبال می‌کند , موش‌ها یاد گرفتند که این رفتار را تکرار کنند .

* بین یادگیری در انسان‌ها و حیوانات دیگر تفاوت کمی وجود دارد . بنابراین پژوهش ( شرطی‌سازی عامل ) می‌تواند بر روی حیوانات ( موش / کبوتر ) و همچنین انسان انجام شود . اسکینر پیشنهاد کرد که نحوه یادگیری رفتار انسان‌ها شبیه روشی است که موش‌ها یاد می‌گیرند اهرمی را فشار دهند .

بنابراین , اگر ایده روانشناسی شما از روان‌شناسی , همیشه افرادی در آزمایشگاه‌ها باشد که کت‌های سفید به تن دارند و به موش‌های بخت‌برگشته نگاه می‌کنند که سعی در مذاکره برای شام دارند , پس احتمالا ً به روانشناسی رفتاری فکر می‌کنید .

رفتار گرایی و شاخه‌های آن یکی از مهم‌ترین جنبه‌های روان‌شناسی است . تاکید روان‌شناسی رفتاری این است که چگونه یاد می‌گیریم چگونه به روش‌های خاصی رفتار کنیم .

ما به طور مداوم رفتارهای جدید را یاد می‌گیریم و چگونه رفتار فعلی مان را اصلاح کنیم . روان‌شناسی رفتاری رویکرد روان‌شناسی است که بر چگونگی انجام این یادگیری متمرکز است .

منبع سایت روانشناسی ساده

روانشناسی

این نظریه توسط تحقیقاتی از فاکس به کار گرفته می‌شود که کودکان را با خلق و خوی " آسان " ( آن‌هایی که به طور مرتب غذا می‌خورند و می‌خوابند و تجربیات جدید را می‌پذیرند ) به احتمال زیاد پیوست‌ها را توسعه می‌دهند . نوزادانی که " آهسته برای گرم کردن " هستند ( آن‌هایی که مدتی طول کشیدند تا به تجربیات جدید عادت کنند ) به احتمال زیاد وابستگی‌های غیر ایمن دارند . نوزادان با خلق و خوی " مشکل " ( آن‌هایی که به طور نامنظم غذا می‌خورند و می‌خوابند و تجربیات جدید را رد می‌کنند ) احتمالا ً وابستگی ناامن و دوسوگرا دارند .

در نتیجه , مهم‌ترین توضیح برای اینکه چرا کودکان انواع مختلف سبک‌های دلبستگی را توسعه می‌دهند , یک نظریه انتقادی است . این مقاله استدلال می‌کند که نوع دلبستگی کودکان معلول ترکیبی از عوامل است - هر دو سرشت ذاتی کودک و حساسیت والدین نسبت به نیازهایشان .

یک نظریه جالب برای توضیح انواع مختلف اتصال پیشنهاد می‌کند . آن‌ها استدلال می‌کنند که نوع دلبستگی کودک معلول مزاج ذاتی کودک و نیز چگونگی پاسخ والدین به آن‌ها ( سطح حساسیت والدین ) است .

علاوه بر این , سرشت ذاتی کودک نیز ممکن است بر نحوه واکنش والد به آن‌ها تاثیر بگذارد . e , خلق و خوی نوزادان بر حساسیت والدین نشان داده می‌شود . برای ایجاد یک پیوند امن , کودک " دشوار " به یک مراقبت کننده نیاز دارد که حساس و صبور برای ایجاد دلبستگی ایمن باشد .

ارزیابی روش‌شناختی

طبقه‌بندی وضعیت عجیب قابلیت اطمینان بالایی دارد . این بدان معنی است که به نتایج ثابت دست می‌یابد . به عنوان مثال , تحقیقی که در آلمان انجام شد , 33 / 57 درصد از کودکان را به همین شیوه در سنین ۱۵ و 15 سال طبقه‌بندی کرد .

با وجود اینکه به نظر می‌رسد که این وضعیت عجیب رایج‌ترین روش برای ارزیابی دلبستگی شیرخوار به یک پرستار است . کودک در محیطی عجیب و مصنوعی قرار می‌گیرد و روند مادر و غریبه وارد شده و از اتاق خارج می‌شود .

مری دیل به این نتیجه رسید که موقعیت عجیب می‌تواند برای شناسایی نوع دلبستگی کودک مورد انتقاد قرار گیرد که تنها نوع دلبستگی به مادر را مشخص می‌کند . کودک ممکن است نوع متفاوتی از دلبستگی به پدر یا مادربزرگ داشته باشد . این بدان معنی است که فاقد اعتبار است , چرا که یک سبک دلبستگی عمومی را اندازه نمی‌گیرد , بلکه یک سبک دلبستگی خاص به مادر است .

علاوه بر این , برخی تحقیقات نشان داده‌اند که همان کودک می‌تواند رفتارهای دلبستگی متفاوتی را در موقعیت‌های مختلف نشان دهد . پیوست‌ها ممکن است تغییر کنند, شاید به خاطر تغییرات در شرایط کودک , بنابراین یک کودک ایمن و ایمن ممکن است در صورتی که مادر بیمار شود و یا شرایط خانوادگی تغییر کند , به هم متصل شوند .

شرایط عجیب نیز به دلایل اخلاقی مورد انتقاد قرار گرفته‌است . از آنجا که کودک تحت استرس قرار دارد ( اضطراب و اضطراب خارجی ) , این مطالعه اصول اخلاقی حمایت از مشارکت کنندگان را شکسته‌است .

با این حال , در دفاع از آن , در صورتی که کودک بیش از حد دچار استرس شود , مراحل جداسازی پیش از موعد محدود شده‌است . با توجه به اینکه این وضعیت عجیب برای استرس زا مورد انتقاد قرار گرفته‌است , شبیه‌سازی تجربه‌های روزانه است , چرا که مادران نوزادان خود را به مدت کوتاهی در محیط‌های مختلف ترک می‌کنند و اغلب با افراد ناآشنا مانند پرستار بچه شیرخوار قرار می‌گیرند .

در نهایت , نمونه پژوهش جانبدارانه است - متشکل از خانواده‌های آمریکایی طبقه متوسط . بنابراین تعمیم یافته‌های خارج از آمریکا و خانواده‌های کارگر مشکل است .

منبع سایت روانشناسی ساده

روانشناسی

حافظه کاری

مدل multi ( ۱۹۶۸ ) s و Shiffrin ( ۱۹۶۸ ) از نظر میزان تحقیقات تولید شده بسیار موفق بودند . با این حال ، در نتیجه این تحقیق ، مشخص شد که تعدادی از مشکلات با ایده‌های آن‌ها در رابطه با خصوصیات حافظه کوتاه‌مدت وجود دارد .

Baddeley و Hitch ( ۱۹۷۴ ) مدعی هستند که تصویر حافظه کوتاه‌مدت ( STM ) ارایه‌شده توسط مدل چند فروشگاه بسیار ساده است . براساس مدل چند - ، STM مقدار محدودی از اطلاعات را برای دوره‌های کوتاه‌مدت با پردازش نسبتا ً کوچک حفظ می‌کند . این یک سیستم واحد است . این به این معنی است که این یک سیستم واحد ( یا ذخیره ) بدون زیر سیستم است . حافظه کاری یک فروشگاه واحد نیست .

حافظه کاری

شکل ۱ . مدل حافظه کار ( فریم و Hitch ، ۱۹۷۴ )

حافظه کاری حافظه کوتاه‌مدت است . با این حال ، به جای همه اطلاعات موجود در یک فروشگاه ، سیستم‌های مختلفی برای انواع مختلف اطلاعات وجود دارد .

مدیر مرکزی

کل سیستم ( به عنوان مثال ، رئیس حافظه کار ) و داده‌ها را به زیر سیستم‌ها اختصاص می‌دهد : حلقه آوایی و فضای بصری فضای بصری . همچنین با وظایف شناختی مثل ریاضیات ذهنی و حل مساله سر و کار دارد .

Visuospatial sketchpad ( چشم داخلی )

فروشگاه‌ها و پردازش اطلاعات به شکل بصری یا فضایی . روش وی اس اس برای جهت‌یابی استفاده می‌شود .

حلقه آوایی

بخشی از حافظه کار که با مطالب نوشتاری و نوشتاری سر و کار دارد . این می‌تواند برای به خاطر سپردن شماره‌تلفن استفاده شود . آن شامل دو بخش است

Store آگاهی آوایی ( گوش داخلی ) - پیوندی با ادراک گفتار . اطلاعات را در یک شکل مبتنی بر سخنرانی به مدت ۱ تا ۲ ثانیه نگه می‌دارد .

فرآیند کنترل Articulatory ( صدای داخلی ) - پیوندی با تولید گفتار . با تمرین و ذخیره کردن اطلاعات شفاهی از فروشگاه آوایی ، به کار می‌رود .

نمودار حافظه فعال

شکل ۲ . مولفه‌های مدل حافظه کار ( فریم و Hitch ، ۱۹۷۴ )

برچسب‌ها داده‌شده به اجزا ( شکل ۲ را ببینید ) از حافظه کار ، عملکرد آن‌ها و نوع اطلاعاتی که پردازش می‌کنند را منعکس می‌کنند . حلقه آوایی ، مسیول دستکاری اطلاعات مبتنی بر کلام است ، در حالی که فرض می‌شود sketchpad فضای بصری مسئول دستکاری تصاویر بصری است .

این مدل پیشنهاد می‌کند که هر بخش از حافظه کار دارای ظرفیتی محدود است و همچنین اجزا نسبت به یکدیگر نسبتا ً مستقل هستند .

مدیر اجرایی مرکزی

مدیر عامل اصلی ، مهم‌ترین جز مدل است ، اگرچه اطلاعات کمی در مورد نحوه عملکرد آن وجود دارد . آن مسیول نظارت و هماهنگی عملکرد سیستم‌های برده ( به عنوان مثال ، فضای بصری فضای بصری و حلقه آوایی ) است و آن‌ها را به حافظه بلند مدت مرتبط می‌سازد .

مدیر اجرایی مرکزی تصمیم می‌گیرد که کدام اطلاعات در آن شرکت کرده و کدام بخش از حافظه کار را برای رسیدگی به این اطلاعات ارسال کنند . به عنوان مثال ، دو فعالیت گاهی اوقات در تضاد هستند ، مانند رانندگی یک ماشین و صحبت کردن. به جای ضربه زدن به دوچرخه‌سوار که در حال تلو تلو خوردن در سرتاسر جاده است ، بهتر است که صحبت کردن و تمرکز بر رانندگی را متوقف کنید . مدیر مرکز توجه را هدایت می‌کند و اولویت را به فعالیت‌های خاص می‌دهد .

مدیر عامل مرکزی ، most و مهم‌ترین بخش سیستم حافظه کار است . با این حال ، با وجود اهمیت این مدل در مدل حافظه ، ما به طور قابل‌توجهی در مورد این مولفه نسبت به دو زیرسیستم که آن کنترل می‌کند ، کم‌تر می‌دانیم .

Baddeley پیشنهاد می‌کند که مدیر اجرایی مرکزی بیشتر شبیه سیستمی عمل می‌کند که فرآیندهای attentional را کنترل می‌کند نه به عنوان یک فروشگاه حافظه . این برخلاف چرخه آوایی و فضای بصری فضای بصری است ، که سیستم‌های ذخیره‌سازی تخصصی هستند . مدیر مرکزی ، سیستم حافظه کار را قادر می‌سازد تا به طور انتخابی به برخی از محرک‌ها رسیدگی کند و دیگران را نادیده بگیرد .

با دلی ( ۱۹۸۶ ) از استعاره یک کمپانی استفاده می‌کند تا روشی را توصیف کند که مدیر اجرایی مرکزی آن را اداره می‌کند .

منبع سایت روانشناسی ساده

روانشناسی

نتیجه‌گیری

افراد عادی احتمالا ً دستورها داده‌شده توسط یک مرجع قدرت , حتی تا حد کشتن یک انسان بیگناه را دنبال می‌کنند . اطاعت از قدرت در همه ما ریشه دارد .

افراد اگر اقتدار خود را از نظر اخلاقی و یا قانونی تشخیص دهند تمایل به اطاعت از دستورها دیگران دارند . این پاسخ به قدرت مشروع در انواع موقعیت‌ها , برای مثال در خانواده , مدرسه و محل کار آموخته می‌شود .

میلگرام در مقاله " خطرات اطاعت " ( میلگرام 2 ) , نوشتن :

جنبه‌های حقوقی و فلسفی فرمانبرداری از اهمیت زیادی برخوردار است , اما درباره چگونگی رفتار بیشتر افراد در شرایط عینی بسیار کم می‌گویند .

من یک آزمایش ساده در دانشگاه ییل برای آزمایش این که چقدر درد یک شهروند عادی به شخص دیگری تحمیل خواهد کرد , آزمایش کردم .

قدرت استارک در برابر موضوعات " [ شرکت کنندگان ] قوی‌ترین الزامات اخلاقی در برابر آزار دیگران قرار داشت , و با موضوعات " [ شرکت کنندگان ] که با فریادهای قربانیان زنگ می‌زد , قدرت بیش از این پیروز شد .

تمایل شدید بزرگسالان برای رفتن به هر طول در فرماندهی یک مرجع , یافته اصلی تحقیق را تشکیل می‌دهد و این واقعیت بیشتر خواستار توضیح است . "

نظریه نمایندگی

میلگرام , رفتار شرکت کنندگان را با اشاره به اینکه افراد دارای دو حالت رفتاری هستند , توضیح داد :

افراد خودمختار عمل خود را هدایت می‌کنند و مسئولیت نتایج آن اعمال را بر عهده می‌گیرند .

دولت موقت - مردم به دیگران اجازه می‌دهند تا اقدامات خود را هدایت کنند و سپس مسئولیت عواقب آن فرد را بر عهده بگیرند . به عبارت دیگر , آن‌ها به عنوان عاملی برای اراده فرد دیگری عمل می‌کنند .

میلگرام پیشنهاد کرد که دو چیز باید برای کسی باشد که وارد این ایالت شود :

فرد دادن دستورها به عنوان صلاحیت برای هدایت رفتار دیگران است . یعنی آن‌ها را مشروع می‌دانند .

فردی که در این مورد سفارش داده می‌شود می‌تواند باور کند که دولت مسئولیت آنچه اتفاق می‌افتد را بپذیرد .

نظریه نمایندگی می‌گوید که وقتی آن‌ها بر این باورند که مقامات مسئول عواقب اعمال خود هستند , مردم از یک قدرت اطاعت می‌کنند . این امر با برخی جنبه‌های شواهد میلگرام پشتیبانی می‌شود .

برای مثال , زمانی که شرکت کنندگان به او یادآوری می‌کردند که مسئولیت اعمال خود را دارند , تقریبا ً هیچ یک از آن‌ها آماده اطاعت نیستند . در مقابل , بسیاری از شرکت کنندگانی که از رفتن امتناع می‌کردند این کار را انجام می‌دادند .

تغییرات آزمایش میلگرام

آزمایش میلگرام چندین بار انجام شد که به موجب آن , میلگرام , روش اصلی ( تغییر شکل 4 ) را تغییر داد . با انجام این آزمایش میلگرام توانست شناسایی عوامل موثر بر اطاعت ( dv ) را شناسایی کند.

اطاعت توسط این اندازه‌گیری شد که چه تعداد از شرکت کنندگان در مطالعه اصلی , از حداکثر مقدار ولت در مطالعه اصلی شوکه شدند . در مجموع , شرکت کنندگان در مطالعات مختلف تنوع مورد آزمون قرار گرفتند .

یکنواخت

در مطالعه اصلی , آزمونگر یک کت آزمایشگاه خاکستری به عنوان نمادی از قدرت خود ( نوعی لباس یک‌سان ) می‌پوشید . میلگرام یک تغییر را انجام داد که در آن آزمونگر به دلیل تماس تلفنی درست در ابتدای کار , نامیده می‌شد .

نقش آزمونگر در آن زمان توسط یک " عضو معمولی مردم " ( یک هم‌پیمان ) در لباس‌های عادی به جای کت آزمایشگاه انجام شد . سطح فرمانبرداری به % % کاهش یافت .

تغییر مکان

آزمایش به مجموعه‌ای از دفاتر به جای دانشگاه ییل منتقل شد . اطاعت فرود آمد . این امر نشان می‌دهد که وضعیت فرمانبرداری از محل تاثیر می‌گذارد.

دو شرط معلم

زمانی که شرکت کنندگان می‌توانستند به یک دستیار ( هم‌پیمان ) آموزش دهند تا سوییچ‌ها را تحت فشار قرار دهند, 77 / 97 % از حداکثر ولتاژ شکست خورد . زمانی که اطاعت مسئولیت شخصی کمتری افزایش می‌یابد. این مربوط به نظریه نمایندگی میلگرام است .

منبع سایت روانشناسی ساده